ده نگی پر سوزی عیشق

<<بو دلم بو گیانم بو روحم ئه نووسم>>

ده نگی پر سوزی عیشق

<<بو دلم بو گیانم بو روحم ئه نووسم>>

قانون

متحیرم ز قانون قانونمند دنیا       هر کسی را به خود داده جوابش دنیا

گر دلی را بشکنی ز نادانی        جفایش خواهد داد همانگونه این دنیا

f.gh

نظرات 10 + ارسال نظر
رضا جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ب.ظ

دنیا...؟!

فرزاد مردانه واسه شنبه یه دو نفر برام بفرست

رضا دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ http://reza19

ابرا؟!

گیان آبرا؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه ی لیلی نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

گفت:یا رب از چه خارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو ولیلای تو من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ق.ظ

میدونی وقتی خدا داشت بدرقت می کرد بهت چی گفت؟

جایی که میری مردمی داره که میشکنند نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم تو تنها نیستی..

تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری قلب میذارم که جا بدی اشک میذارم که همراهیت کنه و مرگ

میذارم که بدونی دو باره برمی گردی تو آغوش خودم...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ

گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟

گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟

گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟

گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟

گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟

...گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟

[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:29 ب.ظ


میلاد تو طلوع نور
، در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت

[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ

میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست

[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ

خدایا نگویم دستم بگیر
عمریست گرفته ای
مبادا رها کنی

[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ

سعی کن تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خدا
باشد. و سعی کن تنهاییت آنقدر بزرگ باشد که خدا درآن جای گیرد

[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ

وقتی خداحافظی میکنیم

چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد