متحیرم ز قانون قانونمند دنیا هر کسی را به خود داده جوابش دنیا
گر دلی را بشکنی ز نادانی جفایش خواهد داد همانگونه این دنیا
f.gh
دنیا...؟!فرزاد مردانه واسه شنبه یه دو نفر برام بفرست
ابرا؟!
گیان آبرا؟
یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه ی لیلی نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودگفت:یا رب از چه خارم کرده ایبر صلیب عشق دارم کرده ایمرد این بازیچه دیگر نیستماین تو ولیلای تو من نیستمگفت ای دیوانه لیلایت منمدر رگ پنهان و پیدایت منمسالها با جور لیلا ساختیمن کنارت بودم و نشناختی
میدونی وقتی خدا داشت بدرقت می کرد بهت چی گفت؟جایی که میری مردمی داره که میشکنند نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم تو تنها نیستی..تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری قلب میذارم که جا بدی اشک میذارم که همراهیت کنه و مرگمیذارم که بدونی دو باره برمی گردی تو آغوش خودم...
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟...گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
میلاد تو طلوع نور، در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریبگلی شکفته در بهار تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت
میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست
خدایا نگویم دستم بگیر عمریست گرفته ایمبادا رها کنی
سعی کن تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خداباشد. و سعی کن تنهاییت آنقدر بزرگ باشد که خدا درآن جای گیرد
وقتی خداحافظی میکنیمچــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن...
دنیا...؟!
فرزاد مردانه واسه شنبه یه دو نفر برام بفرست
ابرا؟!
گیان آبرا؟
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلی نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
گفت:یا رب از چه خارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو ولیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
میدونی وقتی خدا داشت بدرقت می کرد بهت چی گفت؟
جایی که میری مردمی داره که میشکنند نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم تو تنها نیستی..
تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری قلب میذارم که جا بدی اشک میذارم که همراهیت کنه و مرگ
میذارم که بدونی دو باره برمی گردی تو آغوش خودم...
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
...گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
میلاد تو طلوع نور
، در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت
میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست
خدایا نگویم دستم بگیر
عمریست گرفته ای
مبادا رها کنی
سعی کن تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خدا
باشد. و سعی کن تنهاییت آنقدر بزرگ باشد که خدا درآن جای گیرد
وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن...