دیدار دوباره پس از سالها
سلام به همه دوستان خوب و عزیز
همونطور که پیداست سالها بود که هیچ مطلبی نذاشته بودم
چند شب پیش حالم زیاد خوب نبود خواستم طبق روال با گوشیم بازی کنم ولی خب گفتم بیام اینجا و مطالب رو بخونم شاید حالم بهتر بشه و واقعا هم این اتفاق افتاد بعضیمطالب خوب و قشنگ و عاشقانه رو اسکرین کردم
امشب بعد از اینکه وروجک ناز خونمون بالاخره خوابید من و مهدی یه کم حرف زدیم و بهش گفتم بزار میخوام یه چی برات بخ نم اونم گفت باشه و منو کشید تو آغوشش و تمام مدت مطالبی و که میخوندم با اشتیاق گوش میداد و منو نوازش و بوس میکرد
قربونت برم که اینقدر دوست دارم
خوندنش خیلی حس خوبی به هردومون داد
(اخه ما داریم یک دوران خیلی بد اقتصادی و پشت سر میزاریم)
بعد از اینکه مهدی جونم خوابش برد که الانم صدای نفس های نازش میاد من باز وسوسه شدم و اومدم اینجا یه چند تا پست خوندم و بعدم رفتم سراغ وبلاگ دوستان
خیلی ها حذف شده بود
دردناکترین و به روز ترینش برای نغمه و مهدی بود که ظاهرا آقا مهدی فوت شده بودن
و مابقی معمولا برای ۹۱-۹۲ و چند تا هم ۹۵
دلم خواست باز اپدیتش کنم
اخه کلی خاطره قشنگ توش بود خاطره های که خوندنش بسیار جذاب و دوست داشتنی بودن
و خوشحالم که خاطره ها اینجا ثبت شدن
مهدی جونم دوستت دارم اا همیشه
بعد