ده نگی پر سوزی عیشق

<<بو دلم بو گیانم بو روحم ئه نووسم>>

ده نگی پر سوزی عیشق

<<بو دلم بو گیانم بو روحم ئه نووسم>>

سهراب میگه

شب سردی است و من افسرده

راه دوری است وپای خسته

تیرگی هست و چراغی مرده

می‌کنم،تنها،از جاده عبور:

دور ماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها

فکر تاریکی و این ویرانی

بی‌خبر آمدتا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر،سحر نزدیک است.

هردم این بانگ برآرم از دل:

وای،این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل اینست که شب نمناک است.دیگران را هم غم هست به دل،

غم من لیک غمی غمناک است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد